همچون مجنون در تنازع باشتر گه شتر چربید و گه مجنون حُر
میل مجنون پس سوی لیلی روان میل ناقه ازپی صفایش دوان
تا آنجا که می گوید مجنون خودش را به زمین انداخت:
گفت ای ناقه چو هر دو عاشقیم ما دو ضد بس همره نالایقیم
بعد گریز خودش را می زندمیگوید
جان گشاده سوی بالا بالها تن زده اندر زمین چنگالها
اگر می خواهی جان و روحت آزاد باشد، نمی توان شکم پرست باشی؛ روحت را باید آزاد کنی
مجنون به قصد اینکه به منزل لیلی برود، شتری را سوار بوده میرفت و از قضا آن شتر کُرّه ای داشت، بجه ای داشت شیرخوار، مجنون برای اینکه زودتر به وصالش لیلی برسد کره شتررا در خانه نگه داشته بود. از قضا عشق لیلی مجنون را پر کرده و جز در باره لیلی نمی اندیشید اما از طرف دیگر شتر هم حواسش شش دانگ دنبال کُرّه ای بود، کُرّه ای دراین منزل و لیلی در آن منزل؛ این درمبدأ است و آن در مقصد. مجنون تا وقتی که به راندن مرکب توجه داشت می رفت. در این بینها حواسش که متوجه معشوق بود مهار شتر از دستش رها می گردید وشتر وقتی می دید مهار شتر مانده یا شل شده، آرام بر می گشت به طرف منزل که کُرّه اش بود و یک وقت مجنون که متوجه می شد دوباره به طرف خانه لیلی شتر را رام میکرد و این عمل چند بار تکرار شد. مجنون گفت: ای ناقه جوهر ما دو عاشقیم ما دو ضد بس همره نالایقیم ….
انسان دو تمایل دارد: تمایل روح تمایل جسم
بحث ما درباره ی آزادی هست…
تعریف آزادی چیست؟ یکی از نیازمندهای موجود زنده آزادی است. فرقی نمی کند که موجود زنده گیاه باشد یا حیوان یا انسان
سوال آیا سنگ هم نیاز به آزادی دارد؟سنگ از جمادات هست، جمادات رشد وتکامل ندارند پس نیازمند آزادی نیستند چون خاصیت موجود زنده این است که رشد و تکامل پیدا کند.
موجودات زنده برای رشد و تکامل به سه چیز نیاز دارند: 1. تربیت 2. امنیت 3. آزادی
تربیت: سلسله عواملی که هر موجود زنده برای رشد به آن نیاز دارد مثلاً درخت برای رشدش، به آب و خاک نور و نیاز دارد حیوان به غذا و انسان تمام نیازها را دارا است. معنای اصلی تربیت: شکوفا کردن تمام استعدادهای انسانی
امنیت: موجود زنده، چیزی در اختیار داردتا رشد کند مثلاً حیات ولوازم حیات دارد پس در نتیجه باید امنیت داشته باشد تا از او بگیرند یعنی از ناحیه دشمن و یک قوه خارجی از او سلب نشود مثلاً گیاه اگر در جایی رشد و نمو پیدا کند، که دیگران مانع رشد او شوند مثلاً از نظر محیطی او را در جایی که سقفش کوچک است درختی مانند چنار رشد نمی کند. مثلاً انسان جان دارد مال دارد، سلامتی دارد و این ها را از او نگیرند. پس معنای عام و کلی آزادی: عدم مانع، نبودن مانع برای رشد و تکامل
اقسام آزادی: آزادی معنوی و آزادی اجتماعی
انسان که موجود خاصی هست و زندگی او اجتماعی است و در زندگی فردی هم موجود تکامل یافته ای است با گیاه و حیوان فرق دارد گذشته از آزادی هایی که گیاهان و حیوانات به آن ها نیازمندند یک سلسله نیازمندهایی دیگری هم دارد که دو قسم است؟ یک نوع آزادی اجتماعی است.
آزادی اجتماعی: بشر در اجتماع از ناحیه سایه افراد اجتماعی آزادی داشته باشد و دیگران مانع رشد و تکامل او نباشند به حالت یک زندانی در نیایدو دیگران او را استثمار و استخدام نکنند.
استثمار چیست؟ یکی از گرفتارهای زندگی بشر این است که افرادی نیرومند و قدرتمند از قدرت خودشان سوء استفاده و افراد دیگر را در خدمت و برده خود می گرفته و میوه وجود آنان را که باید متعلق به خودشان باشد به نفع خود چیده اند، پس استثمار یعنی: چیدن میوه دیگری هرکس وجودش مثل درخت پرمیوه است میوه درخت وجود هرکسی، یعنی محصول کار و فکر و فعالیت، محصول ارزش باید مال خودش باشد وقتی افرادی کاری می کنند که محصول درخت وجود دیگران را به خودشان تعلق می دهند و میوه های وجود آن ها را می هستند می گویند این فرد، فرد دیگر را استثمار کرده است. مثل زمینی که متعلق دو نفر بوده ولی آن که قوی تر است و میدان وسعیتر زمین را از دیگری می گیرد.
آیا این مطلب، آزادی اجتماعی درقرآن هست؟
بله در آیه 64 سوره آل عمران یکی از هدفهای انبیاء این است که به بشر آزادی اجتماعی بدهند. یعنی بشر را از اسارت و بندگی و بردگی یکدیگر نجات بدهند. قرآن کریم معانی و مفاهیمی دارد که زنده است و اوج می گیرد ولی در زمان و عصرهایی اوج دارد. شما جمله ای زنده تر و موج دارتر از جمله ای در این زمینه هیچ زمانی پیدا نخواهید کرد، نه در قرن18 و19و20، و در این قرن هایی که شعار فلاسفه آزادی بشر بوده است.
«قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بین و بینکم الا نعبد الا الله…» و … ای پیغمبر به کسانی که مدعی پیروی از کتاب آسمانی از یهود، مسیحی، زرتشتی ها و حتی صائبی ها هستند بگو چگونه ما دور یک کلمه زیر یک پرچم جمع شویم؛ دو جمله بیشتر ندارد. یک جمله اش «الا نعبد الا الله و لانشرک به شیئاً» در مقام پرستش جز خدای یگانه چیزی پرستش نکنیم، نه مسیح نه اهرمن وجمله دوم: «ولایتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله» هیچ کدام از ما دیگری را برده خود ندارند یکی ارباب و آنها نظام استثمار. آیات دیگر سوره شعراء آیه18و19 هم هست.
دنیای امروز
آزادی اجتماعی را یکی مقدسات خودش می داند اگر مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر را خوانده باشید در آن جا میگوید: علل اول تمام جنگها و خونریزی، که در دنیا وجود دارد، این است که افراد بشر به آزادی دیگران احترام نمی گذارد آیا آزادی مقدس است، بله پیامبر فرمود همیشه آمریکا بیم داشت و از آینده آنها برامت از نگران بود. فرمود: اولاد ابی العام اگر به سی نفر برسند بندگان خدا از بنده خود و مال خدا امان خدا حساب می کنند و مال خدا را مال خود حساب می کنند و از دین خدا هم آنچه بخواهند بدعت ایجاد می کنند. پس این مطلب هم درست است که آزادی اجتماعی مقدس است.
آزادی معنوی
تفاوت بین مکتب های انبیاء یا مکتب های بشری این است که پیغمبران آمده اند تا علاوه برآزادی اجتماعی به بشر آزادی معنوی بدهند و آزادی معنوی از هر چیز دیگر ارزش دارد و نفی آزادی اجتماعی مقدس نیست بلکه آزادی معنوی هم مقدس است. آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی عملی و میسر نیست.
اشکال دنیای امروز غرب این است
توجه به آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی البته قدرتش را ندارید چون آزادی معنوی جز او طریق نبوت انبیاء دین، ایمان و کتابهای آسمانی نمی توان تأمین کرد.
آزادی معنوی
انسان موجودی دو کانونی و مرکب یعنی انسان قوه شهوت دارد، غضب، حرص، طمع، جاه طلبی در مقابل فطرت دارد، وجدان اخلاقی انسان از نظر معنا، باطن وروح خوش ممکن است یک آدام آزاد باشد یا یک آدم برده و بنده. یعنی چی؟ یعنی ممکن است انسان بنده، حرص، شهوت، خشم و غضب خودش با رشد یا از همه این ها آزاد باشد
فاش می گویم و از گفته خود دلشام بنده عشقم واز هر دو جهان آزادم
ممکن است انسانی باشند که همان طور که از نظر اجتماعی برده کی نیست، زیر بار ذلت نمی رود و آزاده خودش را در جامعه حفظ می کند. از نظر اخلاقی و معنویت هم آزادی خودش را حفظ کرده است یعنی وجدان وعقل خود را آزاد نگه داشته است استقلال فکری دارد که همان تزکیه نفس و تقواست.
وابستگی آزادی اجتماعی به آزادی معنوی
آیا ممکن است بشر آزادی اجتماعی داشته ولی آزادی معنوی نداشته باشد یعنی بشر اسیر خشم، غضب، شهوت خودش باشد ولی در عین حال آزادی دیگران را محترم بشمارد؟ امروز علیه می گویند بله، عملاً می خواهند بشر، برده حرص و نفس آماده خودش باشد. این یکی از نمونه های کوسه وریش پهن است. یکی از تضادهای اجتماع امروز بشر است بعضی ها میگویند بشر در دوران قدیم آزادی رامحترم نمی شمارد خوب چرا؟ چون نادان بوی علم نداشت همین که بشر داناست دیگر کافی است، آزادی دیگران رامحترم می شمارد مثال دارد:آیا بشر قدیم که آزادی را سلب می کرد از روی نادانی وعلم نداشتن بود؟
خیر، نادانی و دانش در او تأثیری نداشت از روی دانش آزادی راسلب می کرد به منفعت و سودش بود. آیا به خاطر وضع قوانین آن زمان بود چون قوانین ها قرار دادی بود آیا محتوا همان قانون ولی شکل قانون تغییر کرده است فقط منفعت بالا بود. اگر بشر قدیم از گوسفند و غیره برای منفعتش استفاده می کرد از انسان ها هم برای منفعتش سود و بهره می جست بشر امروز چطور؟ بله حس منفعت طلبی در بشر امروز بیشتر ساده است ولی با مشکل جدید نفاق و دورویی ولی بشر قدیم مثل فرعون گفت اینها بندگان من هستند سوره مومنون آیه47. اما بشر امروز نام دفاع از صلح و آزادی تمام آزادی هاحقوق ها راه را دارد چرا؟ چون آزادی معنوی ندارد از ناحیه خودش روحش آزادیش سیر قدرت و شهوت و افزون طلبی هست امیرالمومنان علی در نهج البلاغه خطبه 221می فرماید: تقوای الهی کلید هر راه راستی است، بدون تقوا، اسنان به راه راست نمی رود، راه خود را کج می کند، بدون تقوا انسان اندوخته ای برای آخرت ندارد، بدون تقوایش آزادی ندارد تقواست که بشر را از هر رقیّتی آزاد میکند.
آزاد مرد واقعی:
نهج البلاغه نامه 45، خطبه215 آزاد مردم واقعی علی علیه السلام وکسانی که در دستان علی علیه السلام درس خوانده اند. ای زرد و سفید دنیا ای طلا ونقره دنیا برو غیر علی را فریب بده. من تو را سه طلاقه کرده ام، آن کسی واقعاً و نه از روی نفاق برای حقوق و آزادی مردم احترام قائل است.
آزادی معنوی، آیا ضرورتی دارد که بشر آزادی معنوی داشته باشد؟
آزادی معنوی یعنی چه؟ آزادی همیشه دو طرف می خواهد به طوری که چیزی از چند چیز دیگر آزاد باشد در آزادی آزادی معنوی، آزادی انسان، خودش از خودش است. آزادی از قید واسارت خودش مگر انسان می تواند در قید اسارت خودش باشد؟ مگر یک چیز می تواند، هم برده باشد و هم برده گیر هم اسیر باشد وهم اسیر کنند، بله در حیوانات آزادی معنوی معنی ندارد ولی در انسان هست.