جرمش چیست؟
دفاع از بزرگ مردی به نام امیرالمومنین امام علی -علیه السلام- جرم سنگینی است و بهای بزرگی به نام انسیه حوراء حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها…. آیا به جای گریه جای آن نیست همه موجودات عالم خون بگریند؟
دفاع از بزرگ مردی به نام امیرالمومنین امام علی -علیه السلام- جرم سنگینی است و بهای بزرگی به نام انسیه حوراء حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها…. آیا به جای گریه جای آن نیست همه موجودات عالم خون بگریند؟
از کنار جاده های ظلم ردپایی از همان ردپایی که درب خانه فاتح خیبر بود دیدم، ولی انگار یاس آن ارغوانی شده بود به طوری که هر پر آن درب خانه های من و شماست؛ به یادش می سوزم انگار از این جهان قالب
تهی کرده ام…. ادامه دارد
یکی در می زنه وقتی که در را باز کردم هیچ رد پایی روی زمین دیده نشد؛ انگار همین دیروز بود که درب خانه فاتح خیبر را ردپای ظلم، سوزاند…
ادامه دارد
کمال انسانی در نگاه شهید مطهری
تعریف کمال
کمال، صفت وجودی است که برای هر موجودی متناسب با آن و متناسب با غایت آن، معنا می شود؛ بنابراین، کامل بودن هر چیزی به صورت خاص باید تعریف شود. انسان کامل غیر از حیوان کامل و غیر از فرشته کامل و… است؛ ولی میتوان این گونه نتیجه گیری کرد که «کمال، فعلیّت یافتن استعدادها و قوّه ها است».
به اقتضای طبیعت و آفرینش هر پدیدهای، استعدادها و توانمندی های او معیّن، و فعلیت یافتن آنها تعریف میشود، و کمال او عینیّت مییابد؛ چرا که هر ماهیتی به حسب اقتضای ذاتی خود، فقط با اوصاف خاصّی سنخیت، و استعداد همان دسته از کمالات را دارد. به تعبیر شیخ رئیس، ابنسینا:
هر موجودی، زمینه ها و استعدادهای وصول به فعالیت هایی را دارد که متناسب با آن شیء و سازگار با طبیعت و سرشت و استعدادهای درونی او است. (ابن سینا، الاشارات و التنبیهات)
کمالجویی و سعادت طلبی، گرایش طبیعی، غریزی و فطری (ذاتی) هر موجودی است و همه تلاشها به منظور پاسخگویی به این میل ذاتی و اشباع خواسته فراگیر همه پدیدهها است. موجودات نباتی، براساس اقتضای طبیعی، حرکت کمالی خود را دنبال میکنند.عامل حرکت به سوی کمال در حیوانات براساس حبّ ذات و نشأت گرفته از الهام غریزی است؛ امّا در انسان، کمال و عینیّت یافتن استعدادها و توانمندیهای متضاد و متناوب، جز در پرتو انتخاب و گزینش و تلاش مجاهدانه و همراه با زحمت تحقّق نمییابد. (ر.ک: انشقاق (84): 6) برخلاف دیگر موجودات، کمال انسانی اکتسابی است و جز با اراده و خواست توأم با مبارزه با موانع و حرکت عملی برای فعلیت بخشیدن به همه استعدادها و توانمندیهای فطریاش تحصیل نمیشود؛ پس بحث از کمال موجودات دیگر آساناست؛ امّا بحث از کمال انسان چندان آسان نیست.
شهید مطهری میگوید:
انسان تنها موجودی است که خودش از خودش تفکیکپذیر است؛ یعنی ما نمیتوانیم سنگی داشته باشیم که سنگی نداشته باشد یا گربهای داشته باشیم فاقد گربگی؛ سگی داشته باشیم فاقد سگی؛ پلنگی فاقد پلنگی. هر پلنگی در دنیا آن خصلتهایی را که پلنگی مینامیم دارد به سهم غریزه؛ ولی این انسان است که انسان بودن خودش را ندارد و باید تحصیل بکند و انسان بودن هیچ مربوط به جنبههای زیستی و بیولوژیکی نیست. … انسانیت یک امری است وراء زیستشناسی. (مطهری، انسان کامل، ص 155 و 156).
کمال خواهی، یک گرایش اصیل و مستقل و البتّه فطری و ذاتی است که همه افراد انسان واجد استعداد و قوّه آن میباشند و انسانیت و کمال او به میزان فعلیت بخشیدن این استعداد میباشد. انسان در بدو آفرینش از نظر جسمی (مانند دیگر موجودات) فعلیت خاص خود را دارد؛ چشم دارد؛ گوش دارد؛ زباندارد…؛ امّا از نظر شخصیتی و انسانیت در بدو تولّد هیچگونه فعلیتی ندارد و تنهااستعداد و توانمندی و دارای ظرفیتهای عظیمی است که این استعدادها وظرفیتها جز با حرکت ارادی و آگاهانه و همراه با مشقت و جهاد خود انساناشباع نگردیده و به فعلیت نمیرسد.
شما سراغ هر موجودی بروید میبینید، خودش برای خودش به عنوان یک صفت انفکاکپذیر نیست…؛ ولی این انسان است که ممکن است یک انسانی باشد منهای انسانیت برای اینکه آن چیزهایی که ما آنها را انسانیت انسان میدانیم، آن چیزهایی که به انسان شخصیت میدهد (نه آن چیزهایی که ملاک شخص انسان است) اینها اوّلاً یک سلسله چیزهایی که با ساختمان مادّی انسان درست نمیشود چون غیر مادّی است و ثانیاً آن چیزهایی که ملاک انسانیت انسان است و به انسان شخصیت میدهد، فضیلت میدهد و ملاک فضیلت انسانی انسان است به دست طبیعت ساخته نمیشود به دست هیچ کس ساخته نمیشود فقط و فقط به دست خود انسان ساخته میشود… (همان: ص 71 و 72).
فرق کمال با تمام
بهرغم نزدیکی دو واژه کمال و تمام که در مقابل هر دو کلمه ناقص به کار میرود، آنها به یک معنا نیستند. تمام، در جایی اطلاق میشود که یک مصداق، همه آنچه را افراد نوعش دارا هستند، داشته باشد؛ برای مثال، هرگاه ساختمان یک منزل، همه اجزای مورد نیاز یک منزل مسکونی را داشته باشد، میگوییم ساختمان این منزل تمام است یا اگر نوزادی همه اعضا و جوارح نوع انسانی را داشت، میگوییم آفرینش او تام است و اگر فاقد یکی از اعضا بود، او را ناقص میخوانیم؛ امّا در بحث کمال و کامل بودن، هر موجودی را با اهداف و غایاتش میسنجیم و کمال، رتبهای بعد از تام بودن است.
شهید مطهری برای تعریف انسان کامل توجّه به تفاوت بین کمال و تمام را لازم میداند که به گزیدهای از آن چه در تفاوت این دو بیان کرده است اشاره میکنیم:
در زبان عربی، ما دو کلمه داریم نزدیک به یکدیگر؛ ولی نه عین یکدیگر و کلمهای که ضدّ این دو کلمه است. یک کلمه در کلام عربی بیشتر وجود ندارد…یکی کلمه کمال است و دیگری کلمه تمام… و در مقابل هر دو کلمه گفته میشود ناقص. … اگر فرق این دو تا را بیان نکنیم نمیتوانیم بحثمان را شروع کنیم. تمام، در جایی گفته میشود که یک شیء همه آنچه که برای اصل وجودشان لازم هست به وجود آمده باشد؛ یعنی اگر بعضی از چیزها به وجود نیاید، اصلاً این در ماهیّت خودش ناقص است. این خودش به وجود نیامده، نیمی از او به وجود آمده است… ؛ ولی کمال، در جایی است که یک شیء بعد از آنکه تمام هست، باز یک درجه بالاتر میتواند داشته باشد و از آن درجه بالاتر یک درجه بالاتر هم میتواند داشته باشد. اگر این کمال نباشد، خودش هست. اگر این کمال اضافه شود به آن شیء، یک درجه میرود بالاتر. کمال را در جهت عمودی بیان میکندو تمام را در جهت افقی؛ یعنی شیء در جهت افقی وقتی به نهایت برسد میگویند تمام شد و اگر در جهت عمودی حرکت کند، به آن میگویند کمال. میگویند عقل فلان شخص کامل شده، قبلاً هم عقل داشت؛ امّا حالا عقلش یک درجه آمده است بالا. … مسأله انسان کامل معنایش این است که یک انسان تمام داریم در مقابل انسانی که از نظر افقی ناتمام است…)؛ ولی انسان تمام میتواند کامل باشد. کاملتر و کاملتر باشد تا به آن حدّ نهایی. زمانی که از آن بالاتر دیگر انسان وجود ندارد، آن را میگوییم انسان کامل… .
ادامه دارد…
یکی از اصول و مبانی هر جهان بینی و یکی از محورهای اساسی معرفت و اندیشه بشری، «انسان» و مباحث مربوط به او است که همواره توجّه و اهتمام اندیشه وران و متفکّران را به خود جلب کرده است و در بخشها و به شیوه های گوناگون، شناخت انسان و خصوصیات و توانمندیهای او را مطرح کردهاند. در حالی که مکاتب جدید به رغم اختلافاتی که دارند، انسان محوری [به جای خدا محوری] و اومانیسم را محور و اساس همهچیز و تنها راه تأمین سعادت و کمال بشر و رهایی از ظلمت و محدودیت و حقارت معرّفی میکنند، در آموزههای ادیان الهی و بهویژه اسلام، انسان، جز با خدا محوری و پیوند با مبدأ آفرینش به حیات حقیقی و انسانی و جایگاه برجسته و ممتاز خویش دست نمییابد. آفرینش و طبیعت انسانی بهگونه ای است که جز در پرتو هدایت الهی ، استعدادها و توانمندیهایش شکوفا نمی شود و انسان منهای خدا، حتّی در معیشت و زندگی دنیایی کامیاب و در آرامش است. در فرهنگ دینی، انسان، مخلوق خدا است و از این جهت، به دیگر پدیدههای عالم می ماند؛ امّا هرگز در رتبه و جایگاه آن ها قرار ندارد. انسان، خلیفه خدا، هدف و غایت آفرینشِ پدیده های دیگر، بلکه حاکم بر آنها، اشرف مخلوقات و یگانه موجودی است که روح خدا در او دمیده شد و صبغه الهی دارد؛ و محوریّت انسان نه تنها مستلزم نفی خدا نیست؛ بلکه انسان جز با خدا ظرفیتش تکمیل، و دل او پُر، و اشباع نمی شود؛ زیرا موجود نامحدود جز با نامحدود و مطلق آرام نمیگیرد. شهید مطهری موقعیّت ویژه انسان در مقایسه با دیگر پدیده ها را اینگونه بیان می کند: قرآن کریم به طور کلّی برای انسان در مقابل همه اشیای عالم یک حساب جداگانهای باز کرده است. انسان حسابی دارد جداگانه و مستقل. این تعبیر قرآن مجید را ببینید که میفرماید: «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ؛ (فصلت (14): 53) ما نشانههای خود را در آفاق، یعنی در عالم طبیعت و در نفوس خود مردمارائه میدهیم». اینجا را با یک بیان جداگانه و حساب جداگانه ای بیان کرده است و همین آیه سبب شده است که در ادبیات ما اصطلاح آفاق و انفس راه پیدا کند.
(مطهری، انسان کامل بی تا، ص 71)
کمال انسان در معرّفی انسان و مباحث مربوط به انسان شناسی، ابعاد و جنبه های گوناگونی وجود دارد که مورد توجّه دانشمندان و انسان شناسان و همین طور صاحبان مکاتب قرار گرفته است؛ نظیر این مباحث: مفهوم انسان شناسی و روشهای آن، آفرینش انسان، جایگاه انسان در نظام هستی و بهویژه بین پدیده ها، استعدادها و توانمندی های انسان، امتیازات و ویژگی های انسان، محدودیت ها و موانع رشد و تعالی انسان، گرایش ها و نیازمندی های انسان، جاودانگی و فناناپذیری انسان، روابط متفاوت انسان… که در این بین، یکی از مهمترین محورهای بحث از انسان مربوط است به سعادت و کمال حقیقی انسان و این که انسان ایدهال و کامل کیست؟ فعلیت متعالی و کمال متناسب با انسان چیست؟
شهید بزرگوار و استاد برجسته آیت الله مطهری (قدس سره) در عصری که اقبال عمومی به مسائل مربوط به انسان و تمرکز مکاتب گوناگون بر محوریت اومانیسم در حوزه اندیشه و عمل، بیش از هر زمان دیگر خودنمایی میکرد، در جایگاه اسلام شناس آگاه به زمان و سنگرنشین فرهنگ اسلام ناب، دیدگاههای اسلام را از زوایای گوناگون درباره انسان تبیین و به زیبایی تفسیر کرده است. (مانند آن چه آن شهید بزرگوار در باره آفرینش انسان، دو ساحتی و دو بُعدی بودن انسان، اصالت روح، بینش ها و گرایش های انسان، هدف و غایات انسان، استعداد و قوا و نیروهای انسانی، خصوصیات برجسته انسان، هدایت انسان، تفاوتهای انسان با موجودات دیگر و نوع رابطه انسان با سایر پدیده ها و خدا و… بیان کرده است و آثار متعدّدی را در این خصوص از خود به جای گذاشته است)
یکی از مباحثی که آن شهید بزرگوار، با انگیزه و هدف و شورخاصّی آن را توضیح داده، معرّفی انسان کامل اسلام است؛ البتّه هدف اواز بیان این موضوع فقط تفسیر و تبیین نظری و دفاع از نظریه اسلام در برابر نظریه های دیگر نبود؛ بلکه طرح این بحث را دربردارنده آثار تربیتی و عملی فراوان دانسته و آن چنان که خود فرموده، درک صحیح آن را شرط مسلمانی و پیمودن صراط مستقیم میداند: ما اگر انسان کامل اسلام را [چه از راه بیان قرآن و چه از راه شناخت شخصیت پروردههای قرآنی ] نشناسیم نمیتوانیم راهی را که اسلام معیّن کرده است، برویم. نمیتوانیم ما یک مسلمان واقعی و درست باشیم. جامعه ما نمیتواند یک جامعه اسلامی باشد؛ پس ضرورت دارد حتماً انسان کامل و عالی و متعالی اسلام را بشناسیم. (مطهری، انسان کامل، ص 7)
شناخت انسان کامل یا انسان نمونه از دیدگاه اسلام، از آن نظر برای ما مسلمین واجب و لازم است که حکم مدل و حکم الگو و حکم سرمشق را دارد؛ یعنی ما اگر بخواهیم یک مسلمان کامل باشیم چون اسلام میخواهد انسان بسازد، ما اگر بخواهیم به کمال انسانی خودمان برسیم، تحت تربیت و تعلیم اسلامی باید بدانیم که انسان کامل چگونه چیزی است و چگونه است چهره انسان کامل… . (همان، ص 5)
شایسته است اذعان و اعتراف کنیم که گرچه ربع قرن از شهادت این استاد بزرگوار و نزدیک به نیم قرن از زمان تألیف و سخنان وی میگذرد، هنوز آثار او طراوت و تازگی و کاربرد خود را از دست نداده و به حقیقت، درهر حوزهای که استاد قلم زده یا سخن گفته، بهترین مطالب با شیواترین بیان ارائه شده است و ما برآنیم به آن چه این شهید بزرگوار درباره انسان کاملِ اسلام بیان کرده است، اشارهای داشته باشیم.
ادامه دارد…