انسان کامل در اندیشه مطهری
یکی از اصول و مبانی هر جهان بینی و یکی از محورهای اساسی معرفت و اندیشه بشری، «انسان» و مباحث مربوط به او است که همواره توجّه و اهتمام اندیشه وران و متفکّران را به خود جلب کرده است و در بخشها و به شیوه های گوناگون، شناخت انسان و خصوصیات و توانمندیهای او را مطرح کردهاند. در حالی که مکاتب جدید به رغم اختلافاتی که دارند، انسان محوری [به جای خدا محوری] و اومانیسم را محور و اساس همهچیز و تنها راه تأمین سعادت و کمال بشر و رهایی از ظلمت و محدودیت و حقارت معرّفی میکنند، در آموزههای ادیان الهی و بهویژه اسلام، انسان، جز با خدا محوری و پیوند با مبدأ آفرینش به حیات حقیقی و انسانی و جایگاه برجسته و ممتاز خویش دست نمییابد. آفرینش و طبیعت انسانی بهگونه ای است که جز در پرتو هدایت الهی ، استعدادها و توانمندیهایش شکوفا نمی شود و انسان منهای خدا، حتّی در معیشت و زندگی دنیایی کامیاب و در آرامش است. در فرهنگ دینی، انسان، مخلوق خدا است و از این جهت، به دیگر پدیدههای عالم می ماند؛ امّا هرگز در رتبه و جایگاه آن ها قرار ندارد. انسان، خلیفه خدا، هدف و غایت آفرینشِ پدیده های دیگر، بلکه حاکم بر آنها، اشرف مخلوقات و یگانه موجودی است که روح خدا در او دمیده شد و صبغه الهی دارد؛ و محوریّت انسان نه تنها مستلزم نفی خدا نیست؛ بلکه انسان جز با خدا ظرفیتش تکمیل، و دل او پُر، و اشباع نمی شود؛ زیرا موجود نامحدود جز با نامحدود و مطلق آرام نمیگیرد. شهید مطهری موقعیّت ویژه انسان در مقایسه با دیگر پدیده ها را اینگونه بیان می کند: قرآن کریم به طور کلّی برای انسان در مقابل همه اشیای عالم یک حساب جداگانهای باز کرده است. انسان حسابی دارد جداگانه و مستقل. این تعبیر قرآن مجید را ببینید که میفرماید: «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ؛ (فصلت (14): 53) ما نشانههای خود را در آفاق، یعنی در عالم طبیعت و در نفوس خود مردمارائه میدهیم». اینجا را با یک بیان جداگانه و حساب جداگانه ای بیان کرده است و همین آیه سبب شده است که در ادبیات ما اصطلاح آفاق و انفس راه پیدا کند.
(مطهری، انسان کامل بی تا، ص 71)
کمال انسان در معرّفی انسان و مباحث مربوط به انسان شناسی، ابعاد و جنبه های گوناگونی وجود دارد که مورد توجّه دانشمندان و انسان شناسان و همین طور صاحبان مکاتب قرار گرفته است؛ نظیر این مباحث: مفهوم انسان شناسی و روشهای آن، آفرینش انسان، جایگاه انسان در نظام هستی و بهویژه بین پدیده ها، استعدادها و توانمندی های انسان، امتیازات و ویژگی های انسان، محدودیت ها و موانع رشد و تعالی انسان، گرایش ها و نیازمندی های انسان، جاودانگی و فناناپذیری انسان، روابط متفاوت انسان… که در این بین، یکی از مهمترین محورهای بحث از انسان مربوط است به سعادت و کمال حقیقی انسان و این که انسان ایدهال و کامل کیست؟ فعلیت متعالی و کمال متناسب با انسان چیست؟
شهید بزرگوار و استاد برجسته آیت الله مطهری (قدس سره) در عصری که اقبال عمومی به مسائل مربوط به انسان و تمرکز مکاتب گوناگون بر محوریت اومانیسم در حوزه اندیشه و عمل، بیش از هر زمان دیگر خودنمایی میکرد، در جایگاه اسلام شناس آگاه به زمان و سنگرنشین فرهنگ اسلام ناب، دیدگاههای اسلام را از زوایای گوناگون درباره انسان تبیین و به زیبایی تفسیر کرده است. (مانند آن چه آن شهید بزرگوار در باره آفرینش انسان، دو ساحتی و دو بُعدی بودن انسان، اصالت روح، بینش ها و گرایش های انسان، هدف و غایات انسان، استعداد و قوا و نیروهای انسانی، خصوصیات برجسته انسان، هدایت انسان، تفاوتهای انسان با موجودات دیگر و نوع رابطه انسان با سایر پدیده ها و خدا و… بیان کرده است و آثار متعدّدی را در این خصوص از خود به جای گذاشته است)
یکی از مباحثی که آن شهید بزرگوار، با انگیزه و هدف و شورخاصّی آن را توضیح داده، معرّفی انسان کامل اسلام است؛ البتّه هدف اواز بیان این موضوع فقط تفسیر و تبیین نظری و دفاع از نظریه اسلام در برابر نظریه های دیگر نبود؛ بلکه طرح این بحث را دربردارنده آثار تربیتی و عملی فراوان دانسته و آن چنان که خود فرموده، درک صحیح آن را شرط مسلمانی و پیمودن صراط مستقیم میداند: ما اگر انسان کامل اسلام را [چه از راه بیان قرآن و چه از راه شناخت شخصیت پروردههای قرآنی ] نشناسیم نمیتوانیم راهی را که اسلام معیّن کرده است، برویم. نمیتوانیم ما یک مسلمان واقعی و درست باشیم. جامعه ما نمیتواند یک جامعه اسلامی باشد؛ پس ضرورت دارد حتماً انسان کامل و عالی و متعالی اسلام را بشناسیم. (مطهری، انسان کامل، ص 7)
شناخت انسان کامل یا انسان نمونه از دیدگاه اسلام، از آن نظر برای ما مسلمین واجب و لازم است که حکم مدل و حکم الگو و حکم سرمشق را دارد؛ یعنی ما اگر بخواهیم یک مسلمان کامل باشیم چون اسلام میخواهد انسان بسازد، ما اگر بخواهیم به کمال انسانی خودمان برسیم، تحت تربیت و تعلیم اسلامی باید بدانیم که انسان کامل چگونه چیزی است و چگونه است چهره انسان کامل… . (همان، ص 5)
شایسته است اذعان و اعتراف کنیم که گرچه ربع قرن از شهادت این استاد بزرگوار و نزدیک به نیم قرن از زمان تألیف و سخنان وی میگذرد، هنوز آثار او طراوت و تازگی و کاربرد خود را از دست نداده و به حقیقت، درهر حوزهای که استاد قلم زده یا سخن گفته، بهترین مطالب با شیواترین بیان ارائه شده است و ما برآنیم به آن چه این شهید بزرگوار درباره انسان کاملِ اسلام بیان کرده است، اشارهای داشته باشیم.
ادامه دارد…