خورشید عالم تاب

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

رابطه بشر باآزادی معنوی

22 مهر 1394 توسط بندرجا

همچون مجنون در تنازع باشتر              گه شتر چربید و گه مجنون حُر

میل مجنون پس سوی لیلی روان            میل ناقه ازپی صفایش دوان

تا آنجا که می گوید مجنون خودش را به زمین انداخت:

گفت ای ناقه چو هر دو عاشقیم             ما دو ضد بس همره نالایقیم

بعد گریز خودش را می زندمیگوید

جان گشاده سوی بالا بالها                 تن زده اندر زمین چنگالها

اگر می خواهی جان و روحت آزاد باشد، نمی توان شکم پرست باشی؛ روحت را باید آزاد کنی

مجنون به قصد اینکه به منزل لیلی برود، شتری را سوار بوده میرفت و از قضا آن شتر کُرّه ای داشت، بجه ای داشت شیرخوار، مجنون برای اینکه زودتر به وصالش لیلی برسد کره شتررا در خانه نگه داشته بود. از قضا عشق لیلی مجنون را پر کرده و جز در باره لیلی نمی اندیشید اما از طرف دیگر شتر هم حواسش شش دانگ دنبال کُرّه ای بود، کُرّه ای دراین منزل و لیلی در آن منزل؛ این درمبدأ است و آن در مقصد. مجنون تا وقتی که به راندن مرکب توجه داشت می رفت. در این بینها حواسش که متوجه معشوق بود مهار شتر از دستش رها می گردید وشتر وقتی می دید مهار شتر مانده یا شل شده، آرام بر می گشت به طرف منزل که کُرّه اش بود و یک وقت مجنون که متوجه می شد دوباره به طرف خانه لیلی شتر را رام میکرد و این عمل چند بار تکرار شد. مجنون گفت: ای ناقه جوهر ما دو عاشقیم ما دو ضد بس همره نالایقیم ….

انسان دو تمایل دارد:  تمایل روح   تمایل جسم

بحث ما درباره ی آزادی هست…

تعریف آزادی چیست؟ یکی از نیازمندهای موجود زنده آزادی است. فرقی نمی کند که موجود زنده گیاه باشد یا حیوان یا انسان

سوال آیا سنگ هم نیاز به آزادی دارد؟سنگ از جمادات هست، جمادات رشد وتکامل ندارند پس نیازمند آزادی نیستند چون خاصیت موجود زنده این است که رشد و تکامل پیدا کند.

موجودات زنده برای رشد و تکامل به سه چیز نیاز دارند: 1. تربیت 2. امنیت  3. آزادی

تربیت: سلسله عواملی که هر موجود زنده برای رشد به آن نیاز دارد مثلاً درخت برای رشدش، به آب و خاک نور و نیاز دارد حیوان به غذا و انسان تمام نیازها را دارا است. معنای اصلی تربیت: شکوفا کردن تمام استعدادهای انسانی

امنیت: موجود زنده، چیزی در اختیار داردتا رشد کند مثلاً حیات ولوازم حیات دارد پس در نتیجه باید امنیت داشته باشد تا از او بگیرند یعنی از ناحیه دشمن و یک قوه خارجی از او سلب نشود مثلاً گیاه اگر در جایی رشد و نمو پیدا کند، که دیگران مانع رشد او شوند مثلاً از نظر محیطی او را در جایی که سقفش کوچک است درختی مانند چنار رشد نمی کند. مثلاً انسان جان دارد مال دارد، سلامتی دارد و این ها را از او نگیرند. پس معنای عام و کلی آزادی: عدم مانع، نبودن مانع برای رشد و تکامل

اقسام آزادی: آزادی معنوی و آزادی اجتماعی

انسان که موجود خاصی هست و زندگی او اجتماعی است و در زندگی فردی هم موجود تکامل یافته ای است با گیاه و حیوان فرق دارد گذشته از آزادی هایی که گیاهان و حیوانات به آن ها نیازمندند یک سلسله نیازمندهایی دیگری هم دارد که دو قسم است؟ یک نوع آزادی اجتماعی است.

آزادی اجتماعی: بشر در اجتماع از ناحیه سایه افراد اجتماعی آزادی داشته باشد و دیگران مانع رشد و تکامل او نباشند به حالت یک زندانی در نیایدو دیگران او را استثمار و استخدام نکنند.

استثمار چیست؟ یکی از گرفتارهای زندگی بشر این است که افرادی نیرومند و قدرتمند از قدرت خودشان سوء استفاده و افراد دیگر را در خدمت و برده خود می گرفته و میوه وجود آنان را که باید متعلق به خودشان باشد به نفع خود چیده اند، پس استثمار یعنی: چیدن میوه دیگری هرکس وجودش مثل درخت پرمیوه است میوه درخت وجود هرکسی، یعنی محصول کار و فکر و فعالیت، محصول ارزش باید مال خودش باشد وقتی افرادی کاری می کنند که محصول درخت وجود دیگران را به خودشان تعلق می دهند و میوه های وجود آن ها را می هستند می گویند این فرد، فرد دیگر را استثمار کرده است. مثل زمینی که متعلق دو نفر بوده ولی آن که قوی تر است و میدان وسعیتر زمین را از دیگری می گیرد.

آیا این مطلب، آزادی اجتماعی درقرآن هست؟

بله در آیه 64 سوره آل عمران یکی از هدفهای انبیاء این است که به بشر آزادی اجتماعی بدهند. یعنی بشر را از اسارت و بندگی و بردگی یکدیگر نجات بدهند. قرآن کریم معانی و مفاهیمی دارد که زنده است و اوج می گیرد ولی در زمان و عصرهایی اوج دارد. شما جمله ای زنده تر و موج دارتر از جمله ای در این زمینه هیچ زمانی پیدا نخواهید کرد، نه در قرن18 و19و20، و در این قرن هایی که شعار فلاسفه آزادی بشر بوده است.

«قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بین و بینکم الا نعبد الا الله…» و … ای پیغمبر  به کسانی که مدعی پیروی از کتاب آسمانی از یهود، مسیحی، زرتشتی ها و حتی صائبی ها هستند بگو چگونه ما دور یک کلمه زیر یک پرچم جمع شویم؛ دو جمله بیشتر ندارد. یک جمله اش «الا نعبد الا الله و لانشرک به شیئاً» در مقام پرستش جز خدای یگانه چیزی پرستش نکنیم، نه مسیح نه اهرمن وجمله دوم: «ولایتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله» هیچ کدام از ما دیگری را برده خود ندارند یکی ارباب و آنها نظام استثمار. آیات دیگر سوره شعراء آیه18و19 هم هست.

دنیای امروز

آزادی اجتماعی را یکی مقدسات خودش می داند اگر مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر را خوانده باشید در آن جا میگوید: علل اول تمام جنگها و خونریزی، که در دنیا وجود دارد، این است که افراد بشر به آزادی دیگران احترام نمی گذارد آیا آزادی مقدس است، بله پیامبر فرمود همیشه آمریکا بیم داشت و از آینده آنها برامت از نگران بود. فرمود: اولاد ابی العام اگر به سی نفر برسند بندگان خدا از بنده خود و مال خدا امان خدا حساب می کنند و مال خدا را مال خود حساب می کنند و از دین خدا هم آنچه بخواهند بدعت ایجاد می کنند. پس این مطلب هم درست است که آزادی اجتماعی مقدس است.

آزادی معنوی

تفاوت بین مکتب های انبیاء یا مکتب های بشری این است که پیغمبران آمده اند تا علاوه برآزادی اجتماعی به بشر آزادی معنوی بدهند و آزادی معنوی از هر چیز دیگر ارزش دارد و نفی آزادی اجتماعی مقدس نیست بلکه آزادی معنوی هم مقدس است. آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی عملی و میسر نیست.

اشکال دنیای امروز غرب این است

توجه به آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی البته قدرتش را ندارید چون آزادی معنوی جز او طریق نبوت انبیاء دین، ایمان و  کتابهای آسمانی نمی توان تأمین کرد.

آزادی معنوی

انسان موجودی دو کانونی و مرکب یعنی انسان قوه شهوت دارد، غضب، حرص، طمع، جاه طلبی در مقابل فطرت دارد، وجدان اخلاقی انسان از نظر معنا، باطن وروح خوش ممکن است یک آدام آزاد باشد یا یک آدم برده و بنده. یعنی چی؟ یعنی ممکن است انسان بنده، حرص، شهوت، خشم و غضب خودش با رشد یا از همه این ها آزاد باشد

فاش می گویم و از گفته خود دلشام   بنده عشقم واز هر دو جهان آزادم

ممکن است انسانی باشند که همان طور که از نظر اجتماعی برده کی نیست، زیر بار ذلت نمی رود و آزاده خودش را در جامعه حفظ می کند.  از نظر اخلاقی و معنویت هم آزادی خودش را حفظ کرده است یعنی وجدان وعقل خود را آزاد نگه داشته است استقلال فکری دارد که همان تزکیه نفس و تقواست.

وابستگی آزادی اجتماعی به آزادی معنوی

آیا ممکن است بشر آزادی اجتماعی داشته ولی آزادی معنوی نداشته باشد یعنی بشر اسیر خشم، غضب، شهوت خودش باشد ولی در عین حال آزادی دیگران را محترم بشمارد؟ امروز علیه می گویند بله، عملاً می خواهند بشر، برده حرص و نفس آماده خودش باشد. این یکی از نمونه های کوسه وریش پهن است. یکی از تضادهای اجتماع امروز بشر است بعضی ها میگویند بشر در دوران قدیم آزادی رامحترم  نمی شمارد خوب چرا؟ چون نادان بوی علم نداشت همین که بشر داناست دیگر کافی است، آزادی دیگران رامحترم می شمارد مثال دارد:آیا بشر قدیم که آزادی  را سلب می کرد از روی نادانی وعلم نداشتن بود؟

خیر، نادانی و دانش در او تأثیری نداشت از روی دانش آزادی راسلب می کرد به منفعت و سودش بود. آیا به خاطر وضع قوانین آن زمان بود چون قوانین ها قرار دادی بود آیا محتوا همان قانون ولی شکل قانون تغییر کرده است فقط منفعت بالا بود. اگر بشر قدیم از گوسفند و غیره برای منفعتش استفاده می کرد از انسان ها هم برای منفعتش سود و بهره می جست بشر امروز چطور؟ بله حس منفعت طلبی در بشر امروز بیشتر ساده است ولی با مشکل جدید نفاق و دورویی ولی بشر قدیم مثل فرعون گفت اینها بندگان من هستند سوره مومنون آیه47. اما بشر امروز نام دفاع از صلح و آزادی تمام آزادی هاحقوق ها راه را دارد چرا؟ چون آزادی معنوی ندارد از ناحیه خودش روحش آزادیش سیر قدرت و شهوت و افزون طلبی هست امیرالمومنان علی در نهج البلاغه خطبه 221می فرماید: تقوای الهی کلید هر راه راستی است، بدون تقوا، اسنان به راه راست نمی رود، راه خود را کج می کند، بدون تقوا انسان اندوخته ای برای آخرت ندارد، بدون تقوایش آزادی ندارد تقواست که بشر را از هر رقیّتی آزاد میکند.

آزاد مرد واقعی:

نهج البلاغه نامه 45، خطبه215  آزاد مردم واقعی علی علیه السلام وکسانی که در دستان علی علیه السلام درس خوانده اند. ای زرد و سفید دنیا ای طلا ونقره دنیا برو غیر علی را فریب بده. من تو را سه طلاقه کرده ام، آن کسی واقعاً و نه از روی نفاق برای حقوق و آزادی مردم احترام قائل است.

آزادی معنوی، آیا ضرورتی دارد که بشر آزادی معنوی داشته باشد؟

آزادی معنوی یعنی چه؟ آزادی همیشه دو طرف می خواهد به طوری که چیزی از چند چیز دیگر آزاد باشد در آزادی آزادی معنوی، آزادی انسان، خودش از خودش است. آزادی از قید واسارت خودش مگر انسان می تواند در قید اسارت خودش باشد؟ مگر یک چیز می تواند، هم برده باشد و هم برده گیر هم اسیر باشد وهم اسیر کنند، بله در حیوانات آزادی معنوی معنی ندارد ولی در انسان هست.

 نظر دهید »

هـمسانی زن ومرد در مـقام انسانی

17 مرداد 1394 توسط بندرجا

درطول تاريخ ديدگاه هاي تحقيرآميز نسبت به زنان، هم به زيان مردان و هم زنان ابراز شده است. باورهاي افراطي فمنيسم با ايده زن سالاري و زن مداري نيز بيش از پيش به زيان زن و مرد خواهد بود. نگرش متعادل قرآن نه بر اساس افراط است نه تفريط، از نظر قرآن زن و مرد درمقام انسانيت برابرند ولي از دوگونه خصلت برخوردارند. اين دوگانگي از ساختار جسماني و عاطفي آن دو سرچشمه گرفته است، همان گونه که آزادي و برابري انسان ها از طبيعت آنها الهام گرفته دوگانگي کارآيي و وظايف آنها نيز از ساختمان وجودي آن دو ريشه يافته است و به تعبير استاد مطهري: «زن و مرد دو ستاره اند در دو مدار مختلف، هرکدام بايد در مدار و فلک خود حرکت کند… شرط اصلي سعادت هريک از زن و مرد و در حقيقت جامعة بشري اين است که دو جنس هر يک در مدار خويش به حرکت خود ادامه دهند. آزادي و برابري آن گاه سود مي بخشند که هيچ کدام از مدار و مسير طبيعي و فطري خويش خارج نگردند.

آن چه در آن جامعه ناراحتي آفريده قيام بر ضد فرمان فطرت و طبيعت است نه چيز ديگر. اسلام با تعاليم حيات بخش خود به ويژه قرآن در عصر نزولش گام هاي اساسي را به سود زن و حقوق او برداشت، ولي هرگز در اين ميان زن بودن زن و مرد بودن مرد را ناديده نگرفت، بلکه زن را همان گونه ديد که در طبيعت است. زن در قرآن همان زن در طبيعت است.

کتاب قرآن با کتاب تکوين يا طبيعت يک برداشت را ارائه کرده اند. يکي از پرسش هايي که نسبت به نگرش حقوقي قرآن نسبت به زن شده اين است که: «اگر اسلام زن را انسان تمام عيار مي دانست حقوق مشابه و مساوي با مرد براي او وضع مي شد لکن حقوق مشابه براي او قائل نيست. پس زن را يک انسان واقعي نمي داند براي پاسخ به اين پرسش، اول بايد ديد که آيا همساني زن و مرد در حيثيت انساني و برابري آنها از جهت انسانيت و حقوق به معناي تشابه و يک نواختي آنها در حقوق است يا تساوي امري غير از تشابه است؟

بايد چنين گفت که اسلام براي زن و مرد در همه موارد يک نوع حقوق و يک نوع وظيفه و يک نوع مجازات قايل نشده است. پاره اي از حقوق و تکاليف و مجازات ها را براي مرد مناسب تر دانسته و پاره اي از آنها را براي زن و در نتيجه در مواردي براي زن و مرد وضع مشابه و در موارد ديگر وضع نامشابهي در نظر گرفته است. در واقع اسلام اصل مساوات انسان ها را در بارة زن و مرد رعايت کرده است. اسلام با تساوي حقوق زن و مرد مخالف نيست با تشابه حقوق آن ها مخالف است.

استاد مطهري در اين باره مي نويسد: «تساوي غير از تشابه است، تساوي برابري است و تشابه يک نواختي. ممکن است پدري ثروت خود را به طور مساوي ميان فرزندان خود تقسيم کند اما به طور متشابه تقسيم نکند.

مثلاً ممکن است اين پدر چند قلم ثروت داشته باشد هم تجارت خانه داشته باشد و هم ملک مزروعي و هم مستغلات تجاري ولي نظر به اين که قبلاً فرزندان خود را استعداديابي کرده است در يکي ذوق و سليقه تجارت ديده و در ديگري علاقه به کشاورزي و در سومي مستغل داري هنگامي که مي خواهد ثروت خود را تقسيم کند با در نظر گرفتن اين که آنچه به همه فرزندان مي دهد از لحاظ ارزش با يکديگر مساوي باشد و ترجيح و امتيازي از اين جهت در کار نباشد به هر کدام از فرزندان خود همان سرمايه را مي دهد که قبلاً آزمايش استعداديابي آن را مناسب يافته بود.

ادامه دارد…

 1 نظر

هـمسانی زن ومرد در مـقام انسانی

17 مرداد 1394 توسط بندرجا

درطول تاريخ ديدگاه هاي تحقيرآميز نسبت به زنان، هم به زيان مردان و هم زنان ابراز شده است. باورهاي افراطي فمنيسم با ايده زن سالاري و زن مداري نيز بيش از پيش به زيان زن و مرد خواهد بود. نگرش متعادل قرآن نه بر اساس افراط است نه تفريط، از نظر قرآن زن و مرد درمقام انسانيت برابرند ولي از دوگونه خصلت برخوردارند. اين دوگانگي از ساختار جسماني و عاطفي آن دو سرچشمه گرفته است، همان گونه که آزادي و برابري انسان ها از طبيعت آنها الهام گرفته دوگانگي کارآيي و وظايف آنها نيز از ساختمان وجودي آن دو ريشه يافته است و به تعبير استاد مطهري: «زن و مرد دو ستاره اند در دو مدار مختلف، هرکدام بايد در مدار و فلک خود حرکت کند… شرط اصلي سعادت هريک از زن و مرد و در حقيقت جامعة بشري اين است که دو جنس هر يک در مدار خويش به حرکت خود ادامه دهند. آزادي و برابري آن گاه سود مي بخشند که هيچ کدام از مدار و مسير طبيعي و فطري خويش خارج نگردند.

آن چه در آن جامعه ناراحتي آفريده قيام بر ضد فرمان فطرت و طبيعت است نه چيز ديگر. اسلام با تعاليم حيات بخش خود به ويژه قرآن در عصر نزولش گام هاي اساسي را به سود زن و حقوق او برداشت، ولي هرگز در اين ميان زن بودن زن و مرد بودن مرد را ناديده نگرفت، بلکه زن را همان گونه ديد که در طبيعت است. زن در قرآن همان زن در طبيعت است.

کتاب قرآن با کتاب تکوين يا طبيعت يک برداشت را ارائه کرده اند. يکي از پرسش هايي که نسبت به نگرش حقوقي قرآن نسبت به زن شده اين است که: «اگر اسلام زن را انسان تمام عيار مي دانست حقوق مشابه و مساوي با مرد براي او وضع مي شد لکن حقوق مشابه براي او قائل نيست. پس زن را يک انسان واقعي نمي داند براي پاسخ به اين پرسش، اول بايد ديد که آيا همساني زن و مرد در حيثيت انساني و برابري آنها از جهت انسانيت و حقوق به معناي تشابه و يک نواختي آنها در حقوق است يا تساوي امري غير از تشابه است؟

بايد چنين گفت که اسلام براي زن و مرد در همه موارد يک نوع حقوق و يک نوع وظيفه و يک نوع مجازات قايل نشده است. پاره اي از حقوق و تکاليف و مجازات ها را براي مرد مناسب تر دانسته و پاره اي از آنها را براي زن و در نتيجه در مواردي براي زن و مرد وضع مشابه و در موارد ديگر وضع نامشابهي در نظر گرفته است. در واقع اسلام اصل مساوات انسان ها را در بارة زن و مرد رعايت کرده است. اسلام با تساوي حقوق زن و مرد مخالف نيست با تشابه حقوق آن ها مخالف است.

استاد مطهري در اين باره مي نويسد: «تساوي غير از تشابه است، تساوي برابري است و تشابه يک نواختي. ممکن است پدري ثروت خود را به طور مساوي ميان فرزندان خود تقسيم کند اما به طور متشابه تقسيم نکند.

مثلاً ممکن است اين پدر چند قلم ثروت داشته باشد هم تجارت خانه داشته باشد و هم ملک مزروعي و هم مستغلات تجاري ولي نظر به اين که قبلاً فرزندان خود را استعداديابي کرده است در يکي ذوق و سليقه تجارت ديده و در ديگري علاقه به کشاورزي و در سومي مستغل داري هنگامي که مي خواهد ثروت خود را تقسيم کند با در نظر گرفتن اين که آنچه به همه فرزندان مي دهد از لحاظ ارزش با يکديگر مساوي باشد و ترجيح و امتيازي از اين جهت در کار نباشد به هر کدام از فرزندان خود همان سرمايه را مي دهد که قبلاً آزمايش استعداديابي آن را مناسب يافته بود.

ادامه دارد…

 نظر دهید »

رمز ظهور امام زمان

14 خرداد 1394 توسط بندرجا

حضرت ادریس علیه السلام از انبیایی بودند که در دوره ی نبوتشان مدتی از نظر غایب و آن هنگام که امت ایشان با ندبه به درگاه خداوند خواستار ظهور منجی شدند، خداوند به سبب پشیمانی واقعی آنها دوران غیبت را پایان بخشید. کمال الدین و تمام النعمه، ج1، باب1.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: هنگامی که قائم ما ظهور و قیام می کند. در دوران حکومت او زمین گنج های خود را آشکار می کند. به طوری که مردم آن گنج ها را روی زمین می بینند، در آن شرایط شخص ثروتمند، نیازمندی را نمی یابد که به او کمک مالی کند و زکات خویش را به او بپردازد، همه ی مردم، به فضل الهی، بی نیاز می شوند. ارشاد، شیخ مفید، ج2، باب40، تاریخ امام زمان، فصل3 حکومت حضرت قائم.

ماشبی دست بر آریم و دعایی بکنیم        غم هجران تو را چاره زجایی بکنیم. لسان الغیب

مناسب ترین فرصت برای منتظران فرج، شب میلاد آن حضرت است، شبی مقدس که به احیاء آن، همچون شبهای قدر،در روایات گوناگون بسیار تأکید و اعمال آن در کتاب مفاتیح الجنان ذکر شده است. این شب فرصت بسیار مناسبی برای شناخت واقعی امام زمان(عج) است که با برگزاری احیاء و دعای همگانی، برای ظهور حضرت، می توانیم موجب تعجیل در فرج ایشان شویم.

رسول خدا (ص) می فرمایند: هر کس بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

امام باقر علیه السلام می فرمایند: شب نیمه شعبان، بعد از شب قدر، برترین شبهاست، در این شب خداوند به بندگان فضل خود را عطا می کند و ایشان را به مَنّ و کرم خویش می آمرزد. پس به تقرّب جستن به سوی خدای تعالی در این شب سعی و کوشش کنید، زیرا به درستی شبی است که خدا به ذات مقدس خود قسم یاد کرده که در خواست کننده ای را از درگاه خود دست خالی برنگرداند، مادامی که معصیت طلب نکند. مفاتیح الجنان، بخش فضیلت و اعمال و شب نیمه شعبان.

حضرت رسول می فرماید: هرکس شب نیمه شعبان را احیاء دارد، دل او در روزی که همه ی  دلها بمیرند، نمی میرد. بحار الانوار، ج88، ص132

 1 نظر

فرار به جلوی سعودی هادر یمن

10 خرداد 1394 توسط بندرجا

 روابط سیاسی ایران و عربستان سعودی طی سالهای گذشته همواره با تنش های جدی همراه بوده است تجاوز نظامی عربستان به خاک یمن، علاوه بر اثرات . پیامدهای خطرناک، جبهه جدیدی برای تقابل ایران و عربستان فراهم کرده است.

علل مختلفی سبب شد تا عربستان سعودی تصمیم بگیرد به یمن تجاوز کند اولاً سیاست هایی که عربستان سعودی تا پیش از این در یمن به کار گرفته به شکست مفتضحانه ای انجامید. آخرین سیاست او هم تلاش عربستان برای اعلام «عدن به عنوان پایتخت یمن» و به قدرت رساندن مجدد منصور هادی بود.

دلیل دوم با توجه به اینکه یمن در شرایط کنونی در آستانه بر پایی یک نظام مردم سالار قرار دارد و با عنایت به این واقعیت که عربستان سعودی اساساً تحمل شکل گیری نظامی های سیاسی مردم سالار را در منظقه ندارد، این تجاوز نظامی شکل گرفت. در مصر و در شرایطی که یک نظام نیم بند مردم سالار بعد از سقوط رژیم مبارک شکل گرفته بود، عربستان سعودی، امارات و کویت با هزینه 30میلیارد دلار این نظام را شکست دادند. تجاوز نظامی عربستان به یمن در واقع اعتراف سعودی ها به این واقعیت است که فضای سیاسی یمن می تواند بر فضای سیاسی شکننده عربستان تأثیر بگذارد یمن در حال قدرت گرفتن نبوده و نیست یمنی ها تنها در حال حرکت به سوی شکل گیری یک نظام سیاسی مردم سالار بودند. تجاوز عربستان به یمن را از این جهت می توان با حمله صدام به ایران نیز مقایسه کرد.در آن زمان هم صدا تحمل شکل گیری یک نظام مردم سالار را در همسایگی خود نداشت زیرا می دانست که این مسئله تأثیرات جدی بر جامعه عراق خواهد داشت.

دلیل دیگر نقش و جایگاه ارتش ها در نظام های دیکتاتوری مانند عربستان سعودی است. در این گونه نظامها، با توجه به اینکه نیروهای ارتش از آگاهی و اطلاعات زیادی برخوردارند و میزان تحصیلات نیز درمیان آنها معمولاًبالاست، این نهاد نظامی می تواند خطراتی را برای نظام سیاسی حاکم ایجاد کند. لذا دولت ها ناگزیر هستند که ارتش ها را به نحوی درگیر کنند و به خدمت بگیرند تا هم در فکر کودتا علیه دولت مرکزی نباشند و هم نیروهای مخلف دولت در ارتش تصفیه شوند. همواره گزارش هایی وجود دارد که در ارتش عربستان نیروهای مخالف حکومت موروثی سعودی حضور دارند. در زمان انقلاب اسلامی هم ما شاهد بودیم که نیروی هوایی ارتش که عمدتاً در آمریکا تحصیل کرده بودند، جزو اولین نیروهایی بودند که به انقلاب پیوستند.

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

خورشید عالم تاب

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • توحیدی
  • معرفتی

Random photo

انسان کامل در اندیشه مطهری

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس